ترس های کودک یکی از رایج ترین چالشهایی است که خانواده ها خصوصا مادران با آن روبرو هستند. جالب است بدانیم از دیدگاه روانشناسی رشد بخش عمده ای از این ترس های کاملا طبیعی هستند و وجود داشتن آنها نشانه ای از رشد طبیعی هر فرد است.
اما نکته بسیار مهم نحوه واکنش به این رفتار طبیعی است که تعیین کننده خواهد بود. به این معنی که والدین با عدم شناخت این ترس ها و نحوه پاسخدهی مناسب به آنها این رفتار طبیعی را به یک چالش سخت تبدیل میکنند که قطعا در بزرگسالی نیز برای فرد مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
در این نوشته سعی کردم تا حد ممکن بصورت کامل به رایج ترین ترس های کودک در سنین مختلف اشاره کنم و راهکار های موثری برای پاسخ به این ترس ها مطرح نمایم.
اولین سوالی که در مواجه با ترس های کودک با آن مواجه هستیم این است که : آيا ترس به سن و سطح رشدی كودك بستگی دارد؟
براي مثال در يك كودك 2 ساله ترس از نشستن روي لگن دستشويی، طبيعی است ولي در يك كودك 8 ساله همان ترس كاملاً غيرعادی و بی اساس است.
كودكان نوپا معمولاً از تنهايی (جدا شدن از پدر يا مادر)، اصوات آزار دهنده، زمين خوردن، حيوانات و حشرات، استفاده از لگن توالت، حمام كردن و تاریکی هنگام خواب مي ترسند.
ترس در ميان كودكان پيش دبستانی شامل ترس از حيوانات و حشرات، غول ها و ارواح، گم شدن، طلاق، از دست دادن پدر يا مادر، و تاريكی هنگام خواب می باشد.
كودكاني كه تازه به مدرسه می روند از چيزهايی مانند تنهايی، بعضی صداها، زمين خوردن، ورود به مكان جديد (به خصوص ورود به مدرسه) و تاريكی هنگام خواب ( در بچه هاي كوچكتر ) و جنگ، فضاهای جديد و ترس از دزد ( در بچه هاي بزرگتر )می ترسند.
نوجوانان (كه به سن بلوغ رسيده اند) معمولاً از دزد، موقعيت های جديد (مثل رفتن به دانشگاه و…) جنگ، طلاق و روابط غيرمعمول واهمه دارند و می ترسند.
اين قبيل ترس ها در كودكان در تمام گروه های سنی، در بعضی از دوران هاي زندگيشان ممكن است افزايش يابد:
حتی بعضی اوقات بعد از وقوع يك اتفاق تحريك كننده، ترس در كودكان تقويت می گردد مثلاً افتادن در آب، سوختن بر اثر تماس با يك شیء داغ يا فرار كردن از يك سگ. بعضی كودكان نسبت به كودكان ديگر بيشتر می ترسند و اين بستگي به روحيات و خلق و خوی آنها دارد.
والدينی كه هميشه نگران هستند و در تشويش به سر می برند يا زود در مقابل هرچيز عكس العمل نشان می دهند، فرزندانشان اغلب دارای همان روحيات هستند و هميشه در ترس و واهمه قرار دارند.
۱- هرگز احساسات و ترس در كودك را بی ارزش نشماريد و هيچ گاه به خاطر ترسيدنش او را تحقير نكنيد و بدانيد كه بی توجهی به چيزهايی كه او را می ترساند كمكي به حل مشكل نمی كند.
۲- از او بخواهيد علت ترسش را بگويد و درباره آن با او صحبت كنيد، اين راه در صورتی كه ترس كودك ناشی از وقوع يك اتفاق تحريك كننده باشد، بسيار مفيد است.
۳- بيش از حد لزوم از او مواظبت نكنيد و اجازه بدهيد او خودش از چيزهايی كه می ترسد دوری كند و كودك را هيچ وقت به انجام دادن كارهايی كه از آن واهمه دارد وادار نكنيد.
۴-بيش از حد عكس العمل نشان ندهيد زيرا توجه زياد شما باعث تقويت تـــرس در كودک می شود.
۵- به كودك دلداری دهيد تا ياد بگيرد بر ترسش مسلط گردد. براي مثال اگر او از رفتن به يك مدرسه جديد می ترسد، بايد با او همدردی كنيد و برايش توضيح دهيد.
به عنوان مثال بگوييد : “من می دانم كه از رفتن به اين مدرسه هراس داری و شايد از اين كه دوستان جديدی پيدا می كنی نگران هستی؛ ولی من فكر می كنم در آن لحظه احساس خيلی بهتری خواهی داشت. ”
۶- با او در مورد چيزهايی كه او را مي ترساند گفت وگو كنيد. به او يادآوری كنيد كه قبلاً هم دوستان جديد زيادي پيدا كرده بود و او را تشويق كنيد كه به مدرسه برود.
راه حل مفيد ديگر اين است كه شما برايش نقش بازي كنيد كه چه طور با مردم روبه رو شود و خودش را معرفي كند.
۷- يادش بياوريد كه قبلاً هم در يك زمانی از چيزی می ترسيده و بعد از مدتی ترسش ريخته و ديگر از آن نمی ترسد.
۸- به او قوت قلب بدهيد و به او كمك كنيد تا با ترس روبه رو شود. در ضمن در يك دوره طولانی، صلاح نيست دائم به او ياد بدهيد كه از هر چيزي كه می ترسد دوری كند.
احساسات و ترسهای کودک را بی ارزش نشماريد و هيچ موقع به خاطر ترسيدنش او را تحقير نكنيد و بدانيد كه بی توجهی به چيزهايی كه او را مي ترساند كمكي به حل مشكل نمي كند.
ممكن است كودكی به دليل افكار و نگرانی هايی كه از ديد شما واقعی به نظر نمی رسند با مشكلات خواب مواجه باشد. او ممكن است تصور كند كه يك هيولا در زير زمين و يا جن در رختخواب و يا در جايي بيرون از پنجره است.
اگر چه او اين جور مواقع به شدت می ترسد اما معمولاً ترسش را بروز نمي دهد. به او دلگرمی بدهيد و بگوييد كه مراقبش هستيد و او كاملاً در امان است.
برايش يك قصه بگوييد و آهسته صحبت كنيد. اگر در دراز مدت ببيند كه شما به هنگام اين وحشت ها مراقبش هستيد اطمينان خاطر بيشتری به دست می آورد.
بد نيست برايش توضيح دهيد كه اين چيزهايی كه باعث وحشت او شده اند سايه اشياء هستد نه هيولا. به كودكتان بگوييد كه هيولا وجود خارجي ندارد.
اما احساس نگرانی و ترس و اضطراب هاي او واقعيت دارند. او نمي تواند درك كند كه اين احساسات خودش هستند كه او را چنين مضطرب و پريشان می سازد.
او بايد با استفاده از تخيلاتش بر اين احساسات غلبه كند و بايد به اطمينان خاطر برسد. به اين ترتيب ديگر نياز به حمايت در مقابل ترس از هيولا نخواهد داشت.
او به يك درک بهتریاز احساسات و تمايلات خود نياز دارد. همچنين بايد دريابد كه اگر شلوارش را خيس كند و يا اگر نسبت به خواهر يا برادرش بداخلاقی كند و يا عصبانی شود هيچ حادثه ناگواری رخ نخواهد داد و يا در اين گونه مواقع او بايد اطمينان داشته باشد كه شما اوضاع را تحت كنترل داريد و مراقبش هستيد
همه بچه ها گاهی دچار كابوس مي شوند اما اين كابوسها نمی تواند موجب بروز اختلالات دائمی خواب شود. آنچه را كه بيشتر خانواده ها به عنوان كابوس هاي مكرر تلقی می كنند به معنای واقعی، خواب ترسی و نيمه بيداری های مقطعی مشابه است .
وقتی كودک از خوابی وحشتناك سراسيمه بيدار می شود نبايد او را مجبور كرد كه به تنهايی بخوابد و بحث در مورد خواب ترسناک كودك چه همان موقع و چه صبح برای اصلاح وضع مفيد خواهد بود.
اين كار به كودک كمك می كند تا موقعيت خود را بازيابد و بفهمد كه هيچ خطری او را تهديد نمی كند.
اگر كودک دچار كابوس های مكرر می شود بايد به شيوه های مختلف با او صحبت كنيد. وقتي كودک از ترس شكايت دارد سعی كنيد تا ماهيت آنچه كه سبب ترس او می شود برايش شرح دهيد.
اكثر بچه ها اظهار مي كنند كه خيلی ترسيده اند در حالي كه اصلا هم نترسيده اند، اما چنين می گويند تا شما را به نزد خود بكشانند .
اگر كودک اظهار می كند كه ترسيده اما علائم ترس و وحشت در او مشاهده نمی شود ( بيشتر والدين قدرت تشخيص چنين امری را دارند ) بايد در تصميم خود با ثبات باشيد وهمچنان برنامه و عادت خواب را رعايت نماييد و او را به جايش برگردانيد.
البته مواردی نيز وجود دارد كه كودک واقعاً به هنگام شب به طور نامعقول وحشتزده و مضطرب می شود؛ در چنين موقعی تأكيد شما بر برنامه تعيين شده نه تنها كاری از پيش نمی برد بلكه وضع را بدتر می كند.
اگر او را در اتاقش تنها رها كنيد و در را به روي او ببنديد آرام و قرار نخواهد گرفت بلكه ممكن است دچار حمله هيستريک ( هيجان و تشنج ) شود.
او نياز به توجه و همدردی دارد. در چنين موقعيتی ترس شبانه تنها مشكل نيست بلكه خود نشانه خود آشفتگی احساسی است كه بايد درمان شود.
در هفته های اول درمان، در اغلب موارد بدون مراجعه به روانپزشک اين مشكلات برطرف مي شوند. اگر ترس در كودک به تازگی عارض شده حتی اگر اين ترس واقعی هم باشد، ظرف چند هفته از بين ميرود.
البته بايد علت ترس های کودک و اضطراب او را در طول روز ريشه يابی كنيد. به او كمك كنيد تا به اين ترس غلبه كند.
او می ترسد كه به هنگام شب در اتاقش تنها بماند. بهتر است در طول روز ساعاتی را در اتاق به مطالعه و بازی و يا صحبت كردن با او سپری كنيد. به مرور مي توانيد او را تشويق كنيد تا ساعات بيشتری را ابتدا در روز و سپس عصر، بدون شما و در اتاق خودش بگذراند.
هنگاميكه ترس های او كاهش يافت بايد براي برقراری مجدد برنامه روزمره ی خواب او و جلوگيری از جايگزينی برنامه موقت به جاي برنامه دائمی از خود ثبات نشان بدهيد.
با اين حال اگر كودك همچنان با مشكل ترس مواجه است و طي ماه هيچ گونه علامتی از بهبود در وی مشاهده نشد و همچنين اگر ترس های شبانه او با وحشت واقعي همراه بود و متوجه شديد كه نمی توانيد برنامه خواب او را از سر بگيريد می بايست با يك روان پزشک مشورت كنيد .
ممكن است كودک شما مثل بسياری از بچه های ديگر شب ها احساس ترس و اضطراب كند؛ اين ترس به سن او و مرحله رشد احساسی و جسمی او بستگی دارد و همين طور هم كه بزرگتر می شود با انواع مختلفی از تنشها مواجه می گردد.
او بايد ياد بگيرد وقتی كه او را با پرستار و يا در مهدكودک و يا مكان بازی تنها می گذاريد صبور باشد و بپذيرد كه شب ها جدا از شما بخوابد. همچنين بايد بياموزد كه رفتار خود و همين طور ادرار و مدفوع و احساسات خشم و حسادت و تهاجم را كنترل كند.
كودک درباره موضوعاتی از قبيل مرگ، خدا، بهشت و جهنم تفكر می كند و دچار ترس و نگراني می شود. به زودی در می يابد كه والدين براي او آرزوهايی دارند و می ترسد كه از عهده آنها بر نيايد .
كودك در هر مرحله از رشد كه باشد، حوادث خاصی ممكن است در او ايجاد نگرانی بكند، به عنوان مثال وقتی او بازي های گروهی و يا رفتن به مهدكودک را آغاز كند برای مدتي ممكن است جدايی از والدين او را نگران كند.
ممكن است براي ترک ما در طول روز و شب و يا برای رفتن به رختخواب به طور جداگانه از خود تمايلی نشان ندهد و اگر شما بيمار شويد احساس تقصير كند و فكر كند كه كلمات پرخاشگرانه ی او اين بيماری را در شما ايجاد كرده است.
زمانيكه مي خواهيم به كودک دستشويی رفتن را ياد بدهيم دوره ديگری از نگرانی را در او مشاهده می كنيم . او دائماً می ترسد كه مبادا نتواند خود را كنترل كند.
حتي گاهی اوقات هول شده و شلوارش را خيس مي كند و چون دوست دارد كه شما را هم خوشحال كند مي ترسد كه شاهد ناراحتي و نارضايتي شما باشد.
در بسياري از بچه های نوپا اين هيجانات در شب اوج مي گيرد و رفتن به سوي رختخواب به معنای كنترل هيجانات است .
ديدن فيلم يا برنامه وحشتناک براي بچه های بزرگتر زنگ خطر است.
كودك 5-6 ساله ممكن است از ديدن صحنه بچه دزدی و يا پرخاشگری كودک در مقابل والدين به شدت آشفته شود. چنين صحنه هايی براي كودک كاملاً واقعی به نظر می آيد.
همه كودكان تخيلات پرخاشگرانه دارند و تا حدودی نسبت به آن احساس گناه مي كنند. مواردی از قبيل بيماری، اختلافات خانوادگی، جدائی، طلاق، اعتياد و مرگ و مير باعث ايجاد تشويش، نگرانی، احساس گناه و ترس در هر سنی از زندگی كودک می شوند.
در شب كودك از كنترل دنيای پيرامونش مأيوس می شود، زيرا نمی تواند به طور مداوم محيط اطراف و تخيلات ناشی از احساسات خود را كنترل كند و همين وضعيت باعث بروز ترس در او می شود.
جوانان هم به خاطر اين كه تغييرات احساسی و جسمی سريع و دوران بلوغ را پشت سر گذاشته و از كودكی به بزرگسالی مي رسند، نگرانی های اساسی را متحمل می شوند.
آنها به آينده ، امتحانات ، شغل ، پول می انديشند و با فشارها و تمايلات شخصی زيادی مواجه و گاهي ناگزير می شوند با معيارهای خانوادگی در برخوردهای اخلاقی مخالفت كنند و ممكن است نظامهای ارزشی جديد را پايه گذاری كرده و ارزش های قديمی را كنار بگذارند و تصور كنند كه والدين آنها ديگر تكيه گاه مناسبی نيستند ، و يا به طور كل حمايت والدين خود را رد كنند .
در طول روز راحت تر می توان نگراني را تحت كنترل درآورد ؛ اكثر بچه ها در طول روز سرگرم هستند و فرصتی ندارند تا به مشكلاتشان فكر كنند.
اما در تاريكی شب كه به رختخواب می روند و چراغ را خاموش می كنند كاری جز فكر كردن ندارند و در تخيلات خود فرو مي روند و همين كه خواب آلوده می شوند توانايی خود را برای برخی افكار از دست می دهند و كنترل چندانی روی احساسات، تمايلات شديد و ترس های خود ندارند و در اين موقع احساسات و يا حتی اعمالشان خيلی بچگانه می شود.
در اين وضعيت نامناسب، كودك چهار پنج ساله همان اطميناني را نياز دارد كه احتمالاً كودكان 2-3 ساله در طول روز به آن نيازمند هستند .
كودك 4-5 ساله ای كه در روز بدون هيچگونه مشكلی شما را رها كرده و به مهد كودک ميرود، ممكن است در شب برای رفتن به رختخواب مشكلات بسياری را به وجود آورد. سرزنش كردن و اظهار اين مطلب كه او مثل بچه های كوچك رفتار می كند هيچ فايده ای ندارد.
بهتر است بفهميد كه چرا او احساس ناامنی می كند.
حتی كودكی كه در طول روز به خوبی از خود مراقبت می كند و از اعتماد به نفس خوبی برخوردار است ممكن است در شب وقتی سيل افكار به او هجوم مي آورد اين اطمينان را ازدست بدهد. در چنين موقعيتی او به شما نياز دارد تا بيشتر مراقبش باشيد .
بسياری از خانواده ها مشاجرات زمان خواب را تجربه كرده اند. بچه ها برای فرار از خواب درخواستهای متفاوتی از قبيل شنيدن داستان، تماشای تلويزيون و بازی دارند.
برخی كودكان به هنگام خواب با برادران و خواهران خود نزاع می كنند؛ گاهی اوقات در رختخواب آرام و قرار ندارند و براي فرار از افكار نگران كننده مرتب تكان می خورند.
اگر كودك شما به دليل ترس و نگرانی براي خوابيدن با مشكل مواجه است، در طول روز با او بيشتر صحبت كنيد و به او اطمينان بدهيد كه او را حمايت ميكنيد.
با اينحال لزومی ندارد تغييرات اساسی در برنامه خواب بوجود آوريد؛ براي دقايقی او را ماساژ دهيد و يا مدتی بيشتر از ساير اوقات پيش او بنشينيد، اما برنامه و روال روزمره او را تا جايی كه امكان دارد ثابت نگه داريد.
برخی کودکان قادر نيستند در تاريکی بخوابند. وحشت برخی کودکان از تاريکی، برخلاف تصور بعضی از والدين که آن را تلاش کودک برای جلب توجه می دانند، می تواند ناشی از شب کوری باشد.
پژوهشگران می گويند که اين ناراحتی نادر و تشخيص طبی آن دشوار است. چشم اکثر مردم پس از مدت کوتاهی به تاريکی عادت می کند، اما چشم برخی از کودکان، که ظاهرا از هيچ گونه ضعف بينايی رنج نمی برند و در محيط پرنور به خوبی می بينند، به تاريکی عادت نمی کند.
پژوهشگران بيمارستان عمومی “گارتناول” در شهر گلاسکو در اسکاتلند با انتشار نتايج تحقيقات خود در “نشريه پزشکی بريتانيا” يکی از دو نوع ناراحتی مادرزادی شب کوری را تشريح کرده اند.
والدين يک دختربچه سه ساله که او را نزد پزشکان برده بودند گفتند که بچه بی وقفه از نابينايی در تاريکی شکايت می کند. او به سختی به خواب می رفت و در تاريکی قادر به حرکت از يک اتاق تاريک به اتاق تاريک ديگر نبود، در حالی که می توانست به سوی محيط روشن حرکت کند.
پدر و مادر کودک او را تنها پس از آن که مشخص شد خواهر سه ماهه اش به ضعف بينايی مبتلا است نزد پزشک بردند.
مورد دوم به يک دختربچه دو ساله مربوط می شد که علاوه بر مشکل بينايی در تاريکی دائم به اشيا برخورد می کرد و زمين می خورد.
اين دختر بچه نيمه شب درحال گريه از خواب برمی خاست اما به اتاق خواب پدر و مادرش نمی رفت و شديدا وحشتزده می شد.
او همچنين از سايه می ترسيد. پزشکان دريافتند که در خانواده اين کودک، مشکلات بينايی از جمله شب کوری سابقه دار است. به اين کودک چراغ قوه ای داده شد تا در تاريکی با خود حمل کند و اتاق خواب او شب ها روشن نگاه داشته شد.
تقريباً همه كودكان حداقل برای مدتی از تاريكی مي ترسند. اين ترس اغلب 2 تا 3 سالگی ظاهر می شود. ترس از تاريكی در ميان كودكان متفاوت و در حال تغيير است.
يك شب از هيولا و شب ديگر از دزد می ترسند. معمولاً اطمينان دادن به كودك (هرچند جزيی) مانع تشديد و مزمن شدن ترس می شود، اما گاهی ترس در كودك باقی مي ماند، در اين صورت پيشنهادهای زير شما را در غلبه بر مشكل ياری خواهند داد.
درباره ترس بحث كنيد. هيچ گاه روي احساساتی مثل ترس، سرپوش نگذاريد، بلكه به آن اعتراف كنيد زيرا به نظر كودك واقعي مي آيد. به او اطمينان دهيد چيزي براي ترسيدن وجود ندارد، اما احساسات او را به عنوان احمقانه يا بچگانه بودن مسخره نكنيد.
از كودك بپرسيد در تاريكي از چه چيزي مي ترسد؟ در يك اتاق تاريك كنار او بنشينيد و بخواهيد علت ترس خود را شرح دهد كودك را در برابر ترس مقاوم كنيد.
مجموعه اي از بازي ها مي توانند كودك را به تاريكي عادت دهند. به برخي از اين بازي ها توجه كنيد.
دنبال بازي، خودتان نقش راهنما را به عهده بگيريد و از كودك بخواهيد شما را دنبال كند. بهتر است با دستتان او را راهنمايي كنيد. ابتدا بازي را در روشنايي انجام دهيد و فقط گاهي وارد تاريكي شويد، اما بتدريج مدت زمان بيشتري را در تاريكي بگذرانيد.
اگر كودك خواست جاي خود را با او عوض كنيد.
بيم از جدايي نيز خواب كودك را برهم ميزند. بيشتر بچه ها، شبها وحشت ميكنند. امكان دارد كودكتان از خوابيدن به اين خاطر سرباز زند كه نخواهد از بيداري و تمام چيزهايي كه به وي اطمينان خاطر ميبخشد، همچون اسباب بازيها، حيوانات دست آموز و يا بابا و مامانش دست بكشد.
برخي اعمال آرامش بخش مانند شستشو با آب گرم و يا مهربانانه روي پا نشاندن و قصه گفتن باعث ميشود كه كودك پيش از رفتن به بستر، اطمينان خاطر ( دوباره) زيادي بيابد. در واقع آگاهي از رخداد بعدي، براي او تسكين دهنده است.
چنانچه كودك يك ساله شما نيمه شب بيدار شود و به دنبالتان بگردد، بهتر آن است كه خود را به اتاقش برسانيد و به او قوت قلب بدهيد. دقايقي چند آرامش كنيد، ليكن او را از بستر خارج نكنيد.
بااين كه تخيل كودكتان، احتمالاً سبب مي شود كه اتاق تاريك، ترسناك جلوه نمايد، لازم است او اين اعتماد به نفس را پيدا كند كه به كمك پشتيباني اندكتان مي تواند يك تنه بربيم و هراسش فايق آيد.
چنانچه شبانگاه صدايش را مي شنويد كه با خودش حرف مي زند، شايد خويشتن را آرام مي كند تا بخوابد. مبادا با نگاه زير چشمي و دزدانه به سراغش برويد.
خلق و خوي كودك، نشانگر انواع بيم و هراس هايي است كه به آنها مبتلا ميشود. ممكن است پيوسته به سر و صدا حساسيت داشته باشد، مثلاً رعد و برق او را بترساند. گاهي تجربه اي ناخوشايند، آغازگر هراسي ناگهاني است.
مادري مي گفت : ” دخترم از حمام مي ترسيد . نمي دانستم چرا. ” شبي او را در وان گذاشتيم، جيغ مي كشيد و در اين حال خودش را به من و پدرش چسبانده بود و سعي مي كرد بدنش با آب تماس نداشته باشد.
چند شب قبل از آن، شير آب وان را تصادفاً باز كردم، صداي بلندي برخاست كه بچه زَهره ترك شد.
تا چند ماه تنها راه شستشوي وي بردنش زير دوش آب بود.” كــــودكان خاطرات خوشي دارند كه احتمالاً بيانگر علت رويارويي آنان با انبوهي از هراس هاي اين سن و سال است.
كودكي كه در عين معاينه به وي آمپول تزريق مي شود، امكان دارد بعدها از مطب پزشك بترسد.
شما مي توانيد از همين توانايي استفاده كنيد تا كودكتان بر هراس هايش چيره گردد. پاره اي از تداعي هاي مثبت را جايگزين ادراكات منفي كنيد. به طور مثال، بعد از تزريق آمپـــــــول، عكس برگرداني به او بدهيد يا او را به پارك ببريد.
هرچند وقتي كه كودكتان ترسان است، بايد پشتيباني اش كنيد، ولي هدف نهايي تان بايد اين باشد كه ياريش كنيد تا در موقعيت هاي جديد تواناتر شود.
همراه با فرزندتان در يك محل تاريك بايستيد و تا عدد 3 بشماريد. كم كم اين زمان را طولاني تر كنيد، تا به 60 ثانيه برسد.
او را از صميم قلب تحسين كنيد. بتدريج صدايتان را پايين تر بياوريد. براي يك كودك بزرگ تر مي توانيد اين زمان را تا چند دقيقه نيز افزايش دهيد.
در تاريكي گرگم به هوا بازي كنيد. هر كدام به نوبت گرگ شويد و در حين بازي حسابي سروصدا كنيد. اتاقي مخصوص بازي بسازيد.
براي نمونه روي ميز پتويي بيندازيد و به كودك اجازه دهيد تا به زير آن برود و برايش در و پنجره درست كند اين مكان فضاي مناسبي براي بازي كردن در تاريكي است.
با او قايم باشك بازي كنيد، يا شيء خاص را در يك مكان تاريك مخفي كنيد و از او بخواهيد آن را پيدا كند تا در اين صورت يك علامت مثبت به دست آورد.
مي توانيد براي هر سه علامت مثبت هديه اي كوچك به او بدهيد. به كودك اطمينان دهيد كه در تاريكي خطري او را تهديد نمي كند. شب هنگام، قبل از خواب درها و پنجره ها را با همكاري كودك قفل كنيد.
توضيح دهيد كه دزد بندرت به خانه اي كه كسي در آن است وارد مي شود و همين طور بگوييد كه اگر دزدي وارد خانه شود، شما زودتر بيدار خواهيد شد. همراه با كودكتان درحاليكه يك چراغ قوه در دست داريد، به اتاق تاريكي وارد شويد و نقش جاسوسها را بازي كنيد.
به فرزندتان بياموزيد در تاريكي با خودش صحبت كند. وقتي او جمله هايي نظير من نمی ترسم و هيچ چيز نمی تواند به من صدمه بزند را تكرار كند می تواند خودش را شجاع بداند.
هرگاه كودک را در غلبه بر ترسش موفق ديديد موفقيت او را تحسين كنيد. يك جدول شجاعت طراحي كنيد. منظور از شجاعت انجام وظيفه محول شده در تاريكی است. (حتی با وجود احساس ترس) بهتر است در مراحل نخست اتاق كاملاً تاريک نباشد.
برای مثال يك چراغ قوه به دست كودک بدهيد. براي شب اول 2 دقيقه در تاريكي كافی است، اما هر شب يك دقيقه به اين زمان بيفزاييد.
اين كار را تا آنجا ادامه دهيد كه كودك بتواند قبل از به خواب رفتن براحتی در رختخوابش دراز بكشد. در صورت موفقيت كودك يك علامت مثبت در جدول بگذاريد و بگوييد اگر تعداد اين علامت ها برای مثال به 5 برسد، هديه ای خوب به او خواهيد داد.
وقتي كودک نشان داد ترسش از تاريكي از ميان رفته است او را براي تماشای فيلم مورد علاقه اش به سينما ببريد. در صورت لزوم اجازه دهيد يكی از اسباب بازيهايش را همراه خود بياورد و يا هرگونه جايزه ديگری كه فكر ميكنيد كودكتان را خيلی خوشحال ميكند به او بدهيد.
همه كودكان در چند مقطع سنی در زندگيشان دچار ترس و وحشت می شوند و اين معمولاً يك بخش طبيعی از رشد آنها محسوب می گردد.
اين ترس ها در صورتی غير طبيعی هستند كه به صورت دائمي و به مدت طولاني در كودك باقي بمانند يا ذهن كودك را به طور كامل اشغال كنند، كه اين ترس در تمام فعاليت های عادی آنها مداخله داشته و تأثير می گذارد و اگر كودک نتواند از آن رهايی يابد مبتلا به بيماری تشويش كه همان ترس بی مورد و بی اساس است می گردد.
۱- اعتدال را رعايت كنيد.
همچنان كه كودكتان را در آغوش گرفته ايد، دوستان و بستگان ناآشنا را واداريد كه با او “بگو و بخند” كنند.
۲- بنگريد و بياموزيد.
مثلاً ترس بچه از اصلاح سر، با ديدن بچه های بزرگتر كه آرام در صندلي آرايشگر می نشينند و دست آخر جايزه ای هم می گيرند، از بين می رود.
۳- راستگو باشيد.
نگوييد كه آمپول درد نمي آورد، چرا كه درست نيست. درعوض به وی اطمينان بدهيد كه اين درد، موقتی است و به زودی حالش بهتر می شود. به اين ترتيب پيام می دهيد كه او می تواند با عوامل نگرانی زا به مقابله برخيزد.
۴- دست به آزمايشي بزنيد.
شيئی آرام بخش همچون عروسک يا پتوی دلخواه، مي تواند در لحظات تنش زا، خاطر كودک را جمع كند.
۵- بگذاريد بچه خوش باشد.
منظور كودكان از بازی اين است كه براوضاع ترسناك غلبه كنند. وسايل پزشكی به فرزندتان كمك می كند تا بداند موقع معاينه، چه چيزهايی را خواهد ديد.