کشورهای توسعه یافته همیشه مقصد مهاجرانی بوده اند که به دنبال فرصت های اقتصادی، سیاسی و رشد شخصی هستند. در سالهای گذشته تعداد مهاجران از ایران فراز و نشیب هایی داشته است و آمار های دقیق از این اتفاق در دسترس نیست. در این نوشته بصورت کلی به ابعاد مختلف و نتایج مهاجرت روی کودکان اشاره خواهیم داشت.
بیایید ببینیم اگر شما به کشور دیگری مهاجرت کنید چه می شود. احتمالا زبان آن کشور را نمی دانید، با نظام حکومتی آن غریبه اید و آداب و رسوم آن برای شما تازگی دارد. احتمالا در کشور سابق خود جزء فرهنگ و گروه اکثریت بوده اید اما حالا جزء اقلیتها هستید.
هر وقت گروه اقلیت با فرهنگ اکثریت تماس پیدا می کند دچار تغییراتی می شود. این تغییر اگرچه چند نسل زمان می برد ولی اجتناب ناپذیر است. به این جریان، فرهنگ پذیری (acculturation) می گویند.
فرهنگ پذیری وقتی روی می دهد که تماس دو فرهنگ با هم بر الگوهای یک یا هر دو گروه تاثیر بگذارد(هرناندز، 1989).
در نتیجه فرزندان شما محصول دو فرهنگ می شوند: فرهنگی که از کشور اولیه خود آورده اید و فرهنگ کشوری که در آن زندگی می کنید. پدر و مادرهای مهاجر معمولا برای فرزندپروری با مشکل رو برو می شوند.
در برخی جوامع، روابط کودکان با والدین، رسمی تر است. در این جوامع ممکن است سختگیری ها بیشتر یا کم تر از سختگیری پدر ومادر های ایرانی باشد.
پزشکان، معلمان و ماموران دولتی غالبا با مهاجران سر و کار و ارتباط دارند و این رابطه همیشه آسان نیست. بطور طبیعی مهاجران باید به واقعیات کشور جدید خود و اکثریت حاکم توجه کنند و با انها سازگار شوند.
در برخی موارد دیده می شود که کودک در محیط جامعه مورد آزار هم سالان قرار می گیرد که متأسفانه بر روی برخی کودکان تأثیرات بدی به جا می گذارد.در این مورد برخی کارشناسان کودکان را به دو دسته اصلی تقسیم بندی می کنند
کودکان دو دسته هستند: گروهی که مستقیماً تحت تأثیر گروه هم سالان خود قرار می گیرند و از رفتارآن ها تأثیر می گیرند و گروهی که دارای شخصیت باثباتی هستند و اراده قوی دارند که نه تنها تحت تأثیر دوستان شان قرار نمی گیرند بلکه خودشان الگوهای رفتاری به هم سالان خود می دهند. که البته عده کمی از افراد جامعه هستند.
در مورد کودکان مهاجر با ورود به هرکشور دیگری باید دید که آیا محیط پذیرای آن ها بوده یا خیر؟
همین عدم پذیرش محیط باعث می شود که بعضی از کودکان وقتی از سوی هم سالان، مورد بی مهری قرار گیرند در روحیه شان تأثیرات سوء می گذارد و به انزوا روی می آورند.
برای جلو گیری از مشکلات رفتاری در نسل دوم مهاجران یعنی کسانی که در کشور میزبان به دنیا آمده و رشد کرده اند به خانواده های آن ها توصیه می شود نسبت به آینده خود برنامه ریزی مشخص داشته باشند یعنی اینکه مشخص کنند که می خواهند کشور به میزبان بمانند یا به کشور خود برگردند.
اگر تصمیم ماندن دارند باید به کودکان خود بیاموزند که نباید از محیط جامعه و مدرسه توقع بالایی داشته باشند و آمادگی رفتارهای منفی میزبانان را داشته باشند.
حتما ببینید: نکات کلیدی در مشاوره آنلاین و تلفنی
پژوهشهای مارجیشیلد (Margie Shields) و ریچارد بهرام (Richard Behram) دو پژوهشگر بخش مطالعات مهاجرت یونیسف که در مقالهای با عنوان «آینده کودکان» به چاپ رسید نشان داد تفاوتهای فاحشی میان کودکان و خانوادههای کودکان مهاجر با کودکان و خانوادههای بومی وجود دارد.
مقایسه کودکان و والدین خانوادههای بومی و مهاجر نشان از سلامت جسمی و روحی خانوادههای بومی در مقایسه با خانوادههای مهاجر دارد؛ اما نکته امیدوار کننده، پایین بودن تعداد کودکان تک والدی (عموماً ناشی از طلاق) در میان خانوادههای مهاجر در مقایسه با خانوادههای بومی است.
به طوری که 16 درصد از کودکان خانوادههای مهاجر و 26 درصد از کودکان خانوادههای بومی تک والدی هستند.
کودکان خانوادههای مهاجر در فقر بزرگ شده و اغلب آنها به دلیل ناتوانی در پرداخت حق ویزیت پزشکان به پزشک مراجعه نکرده و در شرایط نامطلوب از جهت بهداشت و سلامت زندگی میکنند.
کشورهایی چون مکزیک و مناطقی مانند: آسیا، آمریکای مرکزی و جزایر کاراییب ساکن آمریکا، بزرگترین جمعیت مهاجر را به خود اختصاص دادهاند؛ این گروهها دچار فقر فرهنگی بوده و تحصیلات بسیار پایینی دارند. مهارت آنها در تکلم به زبان انگلیسی بسیار پایین بوده و در مشاغل کم اهمیت، پست و کم درآمد مشغول به کار هستند.
در بسیاری موارد برای آن که والدین بتوانند مخارج زندگی را تأمین کنند از فرزندان نیز برای کار بهره میبرند و این یکی از دلایل به تعویق افتادن و یا ترک تحصیل کودکان این خانوادهها است.
براساس آمار عمدهترین دلیل مهاجرت، موفقیت تحصیلی فرزندان و رقم خوردن آیندهای بهتر ذکر شده است؛ که پایبندی کودکان مهاجر به افکار و نظرات والدین و لزوم رعایت قوانین آنها باعث میشود تا کودکان مهاجر در صورت راهیابی به مدرسه، موفقتر از همکلاسیهای خود ظاهر شوند؛ که اگر نیازهای مالی آنها تأمین شود، به همین روند ادامه داده و در بهترین رشتههای تحصیلی در دانشگاههای معتبر ادامه تحصیل میدهند.
اما در صورت تأثیر منفی اجتماع براین کودکان که اغلب به دلیل گرایش به فرهنگ کشور هدف بروز میکند- از سالهای میانی دوره دبیرستان تغییر شیوه داده و به سوی کار گرایش مییابند و عدهای نیز به تحصیل در رشتههای نهچندان مناسب روی میآورند.
ترک تحصیل به بهانه گرایش به رشتههای ورزشی و دستیابی به آینده روشن یکی دیگر تبعات ناشی از تأثیر اجتماع بر کودکان مهاجر است.
گرایش شدید خانوادههای مهاجر به افراد هم وطن و محدود کردن روابط خود با افراد خارجی با هدف حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خود، اگرچه ممکن است کودکان را کمتر دچار دوگانگی شخصیتی- فرهنگی بکند؛ اما به شدت باعث به تعویق افتادن فراگیری زبان کشور مورد نظر شده و آنها را با مشکلات فراوانی روبهرو میکند.
از سوی دیگر کودکان ایزوله شده از اجتماع دیرتر با فرهنگ و زبان کشور جدید سازگار میشوند. این به تعویق افتادنها بیتردید مشکلات فراوانی را از جهت تحصیل و رفتارهای اجتماعی برای کودکان مهاجر ایجاد میکند.
براساس آمار 72 درصد از کودکان خانوادههای مهاجر به زبان مادری در منزل صحبت میکنند و فقط 26 درصد از آنها میپذیرند که برای پیشرفت و سازگاری کودکان باید برخی تغییرات چون صحبت کردن به زبان کشور جدید تن داد تا کودکان با مشکلات کمتری روبهرو شوند.
2 درصد باقی مانده نیز به هر دو زبان مادری و بیگانه در منزل صحبت میکنند. بالا بودن آمار خانوادههایی که در مقابل تغییرات مقاومت میکنند باعث شده تا کودکان آنها تا پیش از سن بلوغ و حضور بیشتر در اجتماع، زبان دوم را به خوبی فرا نگرفته و با مشکلات فراوانی از جهت تحصیل و رفتارهای اجتماعی مواجه شوند.
بطور کلی هر چند به عقیده پژوهشگران نمیتوان به تنهایی «مهاجرت» را به عنوان پدیدهای آسیبرسان معرفی کرد چرا که عوامل متعددی در شکست یا موفقیت خانوادههای مهاجر دخیل است.
اما بیتردید «مهاجرت بیهدف» به ویژه در خانوادههایی که به مهارت یا تخصصی خاص مسلط نیستند را میتوان پدیدهای مخرب دانست که در این بین کودکان خانوادههای مهاجر بیش از والدین متحمل انواع آسیبها میشوند.
1-عدم تسلط کودکان به زبان کشور هدف
2-عموما انگلیسی و در رده بعدی آلمانی و فرانسه
3-فقر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خانواده و تأثیر آن بر وضعیت تحصیل و تربیت کودکان
4-ناتوانی در برقراری ارتباط اجتماعی-فرهنگی با همسالان و اجتماع
5-تحمل انواع تبعیضها در مدرسه و اجتماع، شکستهای آموزشی ناشی از نابسامانیهای خانوادگی و تبعیضهای 6-اجتماعی که در آن زندگی میکنند
7-بیماری خود والدین
8-کار طاقتفرسای والدین که بر وضعیت عاطفی کودکان تأثیرگذار است
9-ناتوانی در برقراری تعادل میان فرهنگ بومی خود و فرهنگی که در آن زندگی میکنند
10-تزلزل شخصیت و رفتار کودکان به دلیل ناتوانی در پذیرش دو فرهنگ متفاوت (اجتماع جدید و خانواده)
11-بیکاری والدین و فقر مالی خانواده
12-ترک تحصیل کودکان
13-گرایش به کار از سن کم با هدف تأمین نیازهای معیشتی خود و خانواده و….
همگی از مشکلات رایجی است که کودکان مهاجر با آن دست به گریبان هستند.
نوشته شده توسط: علیرضا صدیق منش، روانشناس و مشاور
منابع:
روانشناسی رشد، سفر پر ماجرای کودک، کاپلان، ترجمه مهرداد فیروز بخت، 1386
Health in School.org
Unicef.com