یادگیری مهارتهای ارتباطی کلید ارتباط موثر و تجربه یک ارتباط لذت بخش است. به این نکته توجه داشته باشید که وقتی از کلمه مهارت استفاده می کنیم به این معنی است که:
اولا: قابل یادگیری است یعنی هر فردی با هوش متوسط به بالا می تواند به آن دست یابد و ثانیا: مهم تر این که برای تقویت نیاز به تمرین و تکرار دارد.
گای وینچ (Guy Winch)، روانشناس خانواده که بیشتر از 20 سال است به همسران کمک میکند عقیده دارد:
شادی و رضایت در یک رابطه بستگی به سه عامل اصلی دارد و مهمتر اینکه این عوامل در نهاد ما نیستند و باید آنها را یاد بگیریم و تمرین کنیم.
او از عادتهایی صحبت میکند که به زوجین کمک میکند سالهای سال از رابطه خود راضی و خوشنود بمانند.
به گفته روانشناسان یاد گرفتن و بکار بستن این مهارتها از هر روز مسواک زدن دندانهایتان هم ضروریتر است!
همدلی یعنی اینکه بتوانید خودتان را به جای کس دیگری تصور کنید و طبق این فرض و برداشت به او بازخورد بدهید، حمایتش کنید، دلداریاش بدهید و با هم شاد یا غمگین باشید.
شاید فکر کنید بعد از سالها زندگی کردن با همسرتان دیگر همدیگر را خوب میشناسید، اما این میتواند مانعی بر سر راه همدلی و همراهی شما در رابطهتان باشد. برای اینکه دچار این اشتباه نشوید، همدلی را تمرین کنید.
سعی کنید خودتان را جای همسرتان بگذارید، چشمهایتان را ببندید، شخصیت او را بگیرید و خود را در موقعیتی که او در آن هست تصور کنید، سعی کنید بفهمید چه احساسی دارد.
عقیده و نظر خود را در مورد مسئلهای که پیش آمده فراموش کنید، سعی کنید هیجانات طرف مقابل را درک کنید. این کار به شما اجازه میدهد همدلی خود را نشان دهید؛ این برای یک رابطه سالم و شاد ضروری است.
نکتهی قبلی پیش زمینهی این توصیه است. منظور ما از درک هیجانات این است که نه تنها وقتی همسرتان دچار دردسری شد باید خودتان را جای او بگذارید، بلکه باید حین بحث و جدلها و دعواهایتان هم باید این کار را بکنید.
البته در بحبوحهی اختلافات افراد بسیار اندکی هستند که میگویند: تو حق داری چنین احساسی داشته باشی و من این را درک میکنم. به نظر میرسد گفتن این حرف همه چیز را بدتر میکند، اما اینطور نیست.
این کلمات میتوانند جادو کنند! همسر شما خواهد فهمید که شما احساسات او را درک میکنید و حتی شما هم ناراحتید و احساسی مانند او دارید.
این درک و همدلی باعث میشود عصبانیت فروکش کرده و احساسات منفی فراموش شود.
همهی ما تمایل داریم اهمیت ریزرفتارهای مودبانه و توجه را دست کم بگیریم. معمولا یک چرخهی معیوب در روابط شکل میگیرد:
یکی از طرفین نشان میدهد که رنجیده و ناراحت است، طرف مقابل هم همین کار را میکند، و این باعث اختلافات جدی میشود.
در چنین مواردی نشان دادن توجه و علاقه مثلا با یک دسته گل، یک شکلات مورد علاقه، یک شام خوشمزه یا حتی یک در آغوش گرفتن ساده میتواند کمک کند تندیها و دلخوریها برطرف شده و این چرخهی معیوب بشکند.
البته اگر موضوع دلخوری و ناراحتی چیزی باشد که نتوان آن را دست کم گرفت و به راحتی از آن گذشت، این نوع توجه و علاقه نشان دادنها نمیتواند اصل مشکل را برطرف کند اما اگر موضوع خیلی هم بد و جدی نباشد نباید اهمیت این تاکتیک را نادیده بگیرید.
برخی از همسران آنقدر به همدیگر عادت میکنند که انگار با هم هم اتاقی هستند! هر کسی زندگی خودش را دارد! در چنین شرایطی معمولا عقاید و نظرات طرف مقابل نادیده گرفته میشود و در تصمیم گیریها شراکتی وجود ندارد.
این بدترین کاری است که میتوانید بکنید. این رویکرد در بیشتر مواقع منجر به درگیریهای مکرر و جدایی عاطفی میشود.
برای اینکه از بروز چنین شرایطی پیشگیری کنید باید در تصمیم گیریها مهم، نظر همسرتان را هم بخواهید. زیرا این تصمیمها هم بر زندگی شما تاثیر میگذارند و هم بر زندگی همسرتان.
وقتی همسرتان حرفی میزند که خنثی است یا حتی حرف قشنگی میزند سعی نکنید کلماتش را بررسی و قضاوت کنید. با این جرقهی اختلافی را میزنید که وجود ندارد.
در هیچ شرایطی گمانه زنی نکنید، فقط از همسرتان بپرسید دقیقا چه منظوری داشته است.
از هر فرصتی برای قدردانی از همسرتان استفاده کنید. شاید باور نکنید ولی این کلمات هم جادو میکنند! همسر شما احساس خواهد کرد که مفید است، به او نیاز دارید و میفهمد که واقعا اینطور فکر میکنید.
مطمئن باشید شما هم کلماتی چون «متشکرم» را بیشتر خواهید شنید، نه فقط بابت کارهای بزرگ، بلکه حتی برای کارهای عادی و روزمره.