برای راحت و روان خواندن مطالب و پرهیز از بیان کلمات تخصصی و سنگین، این مطلب که در مورد توانمندسازی فردی است، بصورت تحت اللفظی ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است. امیدواریم که مورد توجه و استفاده خوانندگان قرار گیرد.
قبل از بررسی و صحبت درباره توانمندسازی فردی بهتر است که ابتدا بدانیم توانمندسازی به چه معناست.
بسیاری از اصطلاح توانمندسازی بدون اینکه درک واقعی از معنای آن داشته باشند استفاده می کنند.
در لغت و ادبیات به هیچ تعریف روشنی از این کلمه نخواهیم رسید. این مقاله توانمندسازی را به عنوان یک فرآیند اجتماعی چند بعدی تعریف می کند که به افراد کمک می کند تا بر زندگی خود کنترل داشته باشند.
توانمندسازی فرآیندی است که به افراد قدرت می دهد تا در زندگی خود، در جامعه و محیط کار بهتر عمل کنند. توانمندسازی کمک می کند تا یادگیری های تئوری را بتوانیم عملی و کاربردی در زندگی پیاده سازی کنیم.
حالا سوال اساسی این است که توانمندسازی چیست؟ چگونه می توانیم آن را تشخیص دهیم؟ ارزیابی کنیم؟ و در مورد آن با دیگرانی که علاقه مند به توانمندسازی هستند صحبت کنیم؟
توانمندسازی فردی فرآیند قوی تر شدن برای به عهده گرفتن مسئولیت زندگی خود می باشد. می توان گفت که توانمندسازی ترکیبی از خودباوری، خودآگاهی و احترام به خود است.
برای توانمندسازی خود، باید هدف زندگی خود را درک کنید؟ و همچنین باید نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کنید. تلاش برای غلبه بر نقاط ضعف و تصمیم گیری درست در هر شرایطی، پایه ای برای توانمندسازی فردی است.
توانمندسازی فرآیندی است که مفروضات ما را در مورد این که اتفاقات و عملکرد ما چگونه هستند و می توانند باشند به چالش می کشد. این مفروضات قدرت، کمک، دستیابی و موفقیت را به چالش می کشد. برای شروع ابهام زدایی از مفهوم توانمندسازی، باید مفهوم را به طور گسترده درک کنیم.
هسته اصلی مفهوم توانمندسازی، قدرت است.
اگر توانمندسازی را به عنوان یک فرایند تغییر در نظر بگیریم، خیلی از مسائل برای ما روشن می شود. باید بتوانیم از قدرت درونی خود برای ایجاد تغییر در خودمان و عادت های روزانه استفاده کنیم.
یک تمرین مختصر اهمیت این بحث را روشن می کند. سریعاً سه کلمه را که با شنیدن کلمه قدرت بلافاصله به ذهنتان خطور می کند فهرست کنید. برای اکثر مردم، وقتی در مورد قدرت فکر صحبت می کنیم اغلب حول محور کنترل و سلطه می چرخند.
توانمندسازی ساختاری است که در بسیاری از رشته ها و عرصه ها مشترک است: توسعه جامعه، روانشناسی، آموزش، اقتصاد، و سازمان های اجتماعی و غیره. نحوه درک توانمندسازی در بین این دیدگاه ها متفاوت است.
راپوپورت (1984) خاطرنشان کرده است که تعریف توانمندی با فقدان آن آسان است، اما تعریف آن در عمل دشوار است، زیرا در افراد و زمینههای مختلف اشکال متفاوتی به خود میگیرد.
زیمرمن (1984) بیان کرده است که اظهار یک تعریف واحد از توانمندسازی ممکن است باعث بوجود آمدن یک تعریف فرمولی و نسخه ای شود. چگونگی تعریف دقیق توانمندسازی به افراد بستگی دارد. به طور ساده تر یعنی نسخه واحدی برای همه وجود ندارد.
با این حال، به عنوان یک تعریف کلی، توانمندسازی یک فرآیند اجتماعی چند بعدی است که به افراد کمک می کند تا بر زندگی خود کنترل داشته باشند. این فرآیندی است که قدرت (یعنی ظرفیت اجرا) را در افراد، برای استفاده در زندگی خود، و در جامعه، تقویت می کند. البته باید این را هم درنظر گرفت که توانمندسازی کمک می کند تا موضوعات مهم زندگی را از موارد غیر ضروری تشخیص دهیم.
توانمندسازی از این جهت چند بعدی است که در ابعاد جامعه شناختی، روانی، اقتصادی و غیره رخ می دهد. همچنین توانمندسازی در سطوح مختلفی مانند فردی، گروهی و اجتماعی نیز رخ می دهد. توانمندسازی، طبق تعریف، یک فرآیند اجتماعی است، زیرادر محیط و ارتباط با دیگران هم شکل می گیرد.
در رابطه با دیگران توانمندسازی فرآیندی است که شبیه به یک مسیر یا سفر است، فرآیندی که هر چه بیشتر انجام شود توسعه می یابد. سایر جنبه های توانمندسازی ممکن است با توجه به زمینه خاص و افراد متفاوت باشد، اما توانمندسازی رابطه با گذر زمان و فاکتورهای ثابت قابل بررسی است.
یکی از مفاهیم مهم این تعریف از توانمندسازی این است که فرد و جامعه اساساً به هم مرتبط هستند.
تغییر فردی تبدیل به پلی برای ارتباط جامعه و تغییر اجتماعی می شود (ویلسون، 1996).
این موضوع را باید در نظر بگیریم که تاثیر توانمندسازی فردی ابتدا در خانواده و سپس در جامعه بسیار زیاد است. فرد توانمند هم در محیط خانواده هم در جامعه جایگاه بهتری خواهد داشت.
تغییر فردی پیش نیازی برای تغییر و توانمندسازی جامعه و اجتماعی است (اسپیر و هیگی،1995).
افرادی که توانمند نیستند، تمایل دارند بر کاری که انجام می دهند کنترل نداشته باشند. آنها به دیگران اجازه می دهند که برای آنها تصمیم بگیرند – خواه همسر، شریک زندگی، فرزندان، مدیران یا همکاران. آنها اغلب به خود و تصمیمات خود اعتماد ندارند و به همین دلیل به دیگران متکی هستند. اما این الگوهای رفتاری را می توان با افزایش خودآگاهی و سپس اعتماد به نفس تغییر داد و شکست.
شما باید خودآگاهی خود را توسعه دهید تا نقاط قوت و ضعف خود را درک کنید. همچنین به آگاهی و درک اهداف خود نیاز دارید و اینکه این اهداف چگونه با موقعیت فعلی شما سازگار است. دستیابی به اهدافتان ممکن است مستلزم تغییر رفتارها و حتی ارزش ها و باورهای عمیق ترتان شود.
توانمندسازی فردی و توسعه فردی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند.
برای توانمند شدن، ممکن است نیاز به پیشرفت فردی داشته باشید، و همچنین توانمندسازی ممکن است شما را تشویق کند که خودتان را بیشتر توسعه دهید.
یک فرآیند شش مرحله ای مفید برای توسعه توانمندسازی فردی وجود دارد، که در ادامه آنها را بررسی می کنیم.
به عنوان مثال این هدف می تواند تاثیر گذاری بیشتر روی همکاران و یا خانواده داشته باشد. مثلا نظر شما برای انتخاب مقصد برای تعطیلات یا تفریحات آخر هفته اهمیت بیشتری پیدا کند.
قدم بعدی شما این است که بیشتر در مورد موضوع یا موقعیت ها دانش پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر می خواهید نفوذ بیشتری بر همکاران خود داشته باشید، باید سیاست های موجود در سازمان را درک کنید. برای تأثیرگذاری بر انتخاب های تعطیلات خانواده خود، باید بدانید که هر فرد چه چیزی می خواهد و چه کسی در حال حاضر بیشترین تأثیر را دارد.
قبل از اینکه اقدامی انجام دهید، باید باور داشته باشید که می توانید به موفقیت برسید. دانستن اینکه شما اطلاعات لازم را دارید می تواند کمک کننده باشد. درک نقاط قوت و ضعف خود نیز به شما کمک می کند تا بفهمید چند مرده حلاجید.
ممکن است برای تاثیرگذاری بیشتر نیاز به بهبود مهارت های خود داشته باشید. با این حال، همانطور که شروع به صحبت بیشتر با مردم می کنید تا برآنها تأثیر بگذارید، به سرعت یاد می گیرید که چه چیزی مؤثر است و شروع به افزایش مهارتهای شخصی و ارتباطی بکنید.
توانمندسازی فردی به این معناست که با اولین مشکلی که با آن مواجه میشویم «به عقب برنگردیم و ناامید نشویم» بلکه باید انعطافپذیری و پشتکار را برای ادامه راه و جستجوی راههای دیگر برای رسیدن به اهدافمان داشته باشیم.
توانمندسازی در مورد تغییر تأثیری است که بر دیگران و رویدادها می گذارید. بنابراین مهم است که تأثیر خود را ارزیابی کنید. در ابتدا ممکن است تغییرات زیادی مشاهده نکنید، اما حتی تغییرات کوچک، موفقیت محسوب می شود.
چند زمینه مختلف و یا فاکتورهایی وجود دارد که بهتر است آنها را بررسی کنیم. باهم در ادامه به مرور آنها می پردازیم :
شامل درک خود و چگونگی واکنش شما به موقعیتها است.
خودآگاهی به شما امکان می دهد بر روی ویژگی های مثبت زوم کنید و از هر ویژگی منفی که ممکن است اثربخشی شما را کاهش دهد آگاه باشید. افراد خودآگاه هر زمان که ممکن است، تصمیمات آگاهانه ای برای بهبود زندگی خود می گیرند و از تجربیات گذشته درس می گیرند. به ویژه، ممکن است نیاز داشته باشید که آگاهی خود را از نقاط قوت، ضعف و محدودیت های خود بهبود بخشید.
افراد توانمند نقاط قوت و ضعف خود را می شناسند و در برقراری ارتباط با دیگران اطمینان دارند تا فرصت هایی را که می خواهند به دست آورند. آنها همچنین محدودیت های خود را می دانند و با درخواست کمک یا راهنمایی مشکلی ندارند.
باورهایی هستند که برای ما مهم هستند اما همیشه از آنها آگاه نیستیم.
این باورها می توانند هر نوع اعتقاد یا تعهدی باشند. دلایل ترجیحات و باورهای شخصی ممکن است همیشه واضح یا شناخته شده نباشد، و اغلب به دوران کودکی بازمی گردند.
خودآگاهی مستلزم درک ارزش های شما و سپس بررسی انتقادی آنها برای اطمینان از اعتبار کامل آنها است. همچنین مهم است که بپذیریم ارزش های هر فرد متفاوت است.
مهارت های فردی اصلی ترین منابعی است که انسان را قادر می سازد به اهداف خود دست یابد.
مهارت ها را می توان از طریق تجربه، تمرین و آموزش به دست آورد. تنها با توسعه مهارت هاست که می توان ارزش های فردی را به عمل تبدیل کرد.
دانش یا اطلاعات برای توسعه خودآگاهی و مهارت ها بسیار ضروری است.
دانستن محل یافتن اطلاعات مناسب به خودی خود یک مهارت ضروری است. بدون اطلاعات، انتخاب های شما محدودتر خواهد بود. اینترنت راه آسانی را برای همه فراهم کرده است که به سرعت و آسانی به حجم عظیمی از اطلاعات دسترسی پیدا کنیم. با این حال، همه اطلاعات در اینترنت در دسترس نیست و مهم تر از آن قابل اعتماد نیست.
تعیین هدف وسیله ای است که به وسیله آن فرد می تواند مدیریت زندگی خود را به دست گیرد.
فرآیند تعیین هدف شامل تفکر در مورد ارزش های خود و مسیری است که دوست دارید زندگی تان دنبال کند. تعیین اهداف شخصی به ما احساس جهت گیری در زندگی می دهد که برای توانمندسازی شخصی ضروری است.
یکی از بزرگترین محرکها یا قویترین محدودیتها برای هر کسی است که سعی میکند رفتار خود را تغییر دهد و توانمندتر شود.
اکثر مردم فقط کارهایی را انجام می دهند که احساس می کنند توانایی انجام آن را دارند و برای غلبه بر عدم اعتماد به توانایی های خود تلاش زیادی می کنند. بنابراین بهبود اعتماد به نفس و ایجاد عزت نفس می تواند راه های مهمی برای بهبود توانمندی شخصی شما باشد.
درکنار تمام این نکات زبان صحبت کردن با خود و دیگران خیلی خیلی مهم است.
تحقیقات در مورد زبان نشان می دهد که تصور یک فرد از خود در کلماتی که استفاده می کند منعکس می شود. برای مثال، گفتن اینکه «باید» به شیوهای خاص رفتار کنید، به معنای انفعال است و میتواند از کنترل ظاهری و مسئولیتپذیری اعمالتان کم کند. صحبت در مورد خودتان به شیوه ای مثبت، تصدیق نقاط قوت و ضعف، می تواند قدرت بخش باشد.
از عباراتی استفاده کنید که حاکی از اقدام مثبت باشد به جای اظهارات مبهم، به ویژه هنگامی که در مورد آینده صحبت می کنید. به عنوان مثال، “من…” و “من می توانم”.
اگر از کلمات برای تعریف فضا و هویت خود استفاده نکنید، دیگران تمایل دارند شما را تعریف کنند و معیارهایی را تعیین کنند که بر اساس آن خودتان را ارزیابی کنید. آنها همچنین ممکن است سعی کنند شما را متقاعد کنند تا با خواسته های آنها مطابقت کنید. در مورد اینکه چه کسی هستید و ارزش ها و اهداف خود را روشن کنید و اجازه ندهید دیگران شما را تعریف کنند.
انتقاد همیشه باید با دقت زیاد و فقط در مواقع ضروری انجام شود. اگر انتقاد ضروری است، باید به شیوه ای سازنده و با استفاده از کلمات و عبارات مثبت و حمایتی ارائه شود.
دقت داشته باشید توانمندسازی فردی کاری نیست که در زندگی یکبار انجام دهید بلکه یک فرآیند بلند مدت است.
امروزه افسردگی یا مسائل مربوط به سلامت روان در حال افزایش است. سازمان بهداشت جهانی(WHO)
تخمین می زند که سالانه حدود یک میلیون نفر در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند. دلیل آن این است که مردم کنترل زندگی خود را در دست ندارند.
در عصر تکنولوژی کنترل از راه دور، مردم کنترل زندگی خود را از دست می دهند. در زندگی روزمره ما برای هر موقعیتی دو گزینه داریم. اما عمدتاً ما ساده ترین راه را انتخاب می کنیم و این همان راهی است که زندگی ما را از کنترل خارج می کند.
اما راه حلی هم وجود دارد که «توانمندسازی فردی» نام دارد. که از ابتدای این مقاله در مورد آن صحبت شد.
توانمندسازی فردی به شما کمک می کند تا تصمیمات مثبتی بگیرید که زندگی شما را بهتر می کند و به شما انرژی مثبت می دهد.
شروع به انجام اقداماتی کنید که برای پیشرفت شما ضروری است. فکر کردن به قدرت بخشیدن به خود هرگز شما را قدرتمند نمی کند. اما انجام کارها برای آن شما را قدرتمند می کند.
به یاد داشته باشید، این فقط یک بار نیست. این یک فرآیند مستمر برای تصمیم گیری صحیح برای توسعه شما است.
به جای قدم های مهم، قدم های کوچک بردارید. این کار کمک می کند تا از کمالگرایی فاصله بگیرید.
یادتون باشه از جسمتون غافل نشید. تمام این موارد زمانی به نتیجه میرسه که سلامت جسمی داشته باشید. ورزش رو حتما در روتین برنامه هاتون قرار بدید. این کار شما را نه تنها سالم، بلکه شاد نگه می دارد.
توانمندسازی خود یک فرآیند طولانی است که نیاز به زمان زیادی دارد. برای بهبود روند تفکر خود، باید چیزهای مثبت را درک کنید. در دنیای امروزی رسانه های اجتماعی و در سراسر اینترنت موارد منفی زیادی وجود دارد.
شما باید فقط روی چیزهای مثبت اطرافتان تمرکز کنید. سعی کنید محتوای مثبت و آگاهانه را تماشا کنید، به مطالب مثبت گوش دهید. به نوبه خود مثبت شدن به روند فکر شما کمک می کند.
برای جمع بندی این نکته را در نظر داشته باشید:
توانمندسازی شخصی یک راه قانع کننده نه تنها برای موفقیت، بلکه برای داشتن یک زندگی عالی است. بنابراین، کنترل زندگی خودتان را در دست بگیرید.
این کار یک روند طولانی است، بنابراین شما نیاز به صبر دارید. در نهایت یک چیز را به خاطر بسپارید:
با ذهنیت توانمندسازی خود، می توانید به هر چیزی در زندگی خود برسید.