بازی کردن مهمترین نیاز کودک برای رشد و سلامت روان در آینده است. کودک از طریق بازی با دنیای اطراف ارتباط برقرار می کند و از طریق آن جنبه های گوناگون شخصیت او شکل می گیرد.
در کنار رشد همه جانبه روانی او، بازی ابزار بسیار مناسبی برای رشد جسمی کودک نیز به شمار می رود.
دکتر لیندا آکردولو استاد روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده کتاب ذهن و نشانههای رشد کودک میگوید:
بازی پیشه بچه هاست و به آنها اجازه میدهد که آزادانه به تجربه دنیای پیرامونشان و دنیای احساسات درونشان بپردازند.
شاید بازی به نظر شما یک فعالیت صرفاً کودکانه بیاید اما در واقع چیزی بیش از این هاست – حل مشکلات، تقویت مهارت، غلبه بر چالشهای فیزیکی و روانی – و فراتر از چیزی است که به نظر میرسد.
در زیر برخی از چیزهایی که کودکتان با بازی تجربه کرده و میآموزد به همراه شیوههایی برای افزایش فواید بازی آمده است.
هماهنگی در رشد سیستم بدنی انسان با میزان فعالیت او ارتباط دارد. بازی باعث افزایش قدرت عضلات بزرگ در کودکان می شود.
همچنین باعث توسعه سیستم ارگانیکی مانند تنفس، گردش خون، گوارش، غدد و اعصاب می شود. بازی انرژی اضافی کودکان را در جهت نشاط آور شدن زندگی بکار می گیرد.
کودکان با این طرف و آن طرف پرت کردن توپ، عضلات خود را تمرین می دهند و دست و چشم خود را هماهنگ می کنند.
بازی، غالباً شامل فعالیت ماهیچه ای می شود که نقشی حیاتی در رشد جسمی دارد. کودکان با تمرین و تکرار مهارتهای جدید خود، قوت ساختارهای زیست شناختی خود را بالا می برند و فرصت های جدیدی برای یادگیری های بعدی فراهم می آورند.
بازی موجب رشد هماهنگ دستگاه ها و اعضای مختلف بدن و باعث تقویت حواس کودک می شود.
همچنین نیرو و انرژی بدن را به بهترین شکل ممکن مصرف می کند و موجب آگاهی کودک از توانایی های بدنی و فکری خود می شود. ( وندرزندن، 1996، ترجمه گنجی، 1383 ).
کودکان پس از گذر از بازی های فردی بدلیل نیازهای اجتماعی به عضویت درگروه درمی آیند. بازی باعث ایجاد مراوده و ارتباط متقابل کودکان و اطاعت از قانون می شود.
بازی جهت حفظ الگوهای اجتماعی ، موجودیت نظام اجتماعی و تحقق اهداف گروهی ضرورت دارد.
( گروس).
بهترین راه جهت آموزش رعایت اصول و مقررات شرکت کودک در بازی است.
در خانواده و مدرسه معمولاً از کودکان می خواهند که از الگوهای رفتاری تعیین شده پیروی کند. اما در دنیای بازی، کودک می تواند شرایط بازی را دلخواهانه طوری شکل دهد که هرگونه فعالیتی متناسب با سنین مختلف در آن داشته باشد.
کودکان در جریان بازی احساسات همسالان خود را از طریق به اشتراک گذاشتن وسایل خود با آنها درک می کنند و از طریق اجرای نقشهای مختلف با نیازها و آرزوهای دیگران ارتباط بر قرار می کنند.
آنها در جریان بازی برای تصاحب فضا و یا نقش و ابزار خاصی در بازی به صورت واقعی و طبیعی با دیدگاههای دیگران آشنا می شوند ( ایزنبرگ و جالونگو، 2012 ).
– تمرین نقش ها : کودک در نقش های پدر، مادر، دکتر، بیمار، فروشنده، مدرسه، معلم، شاگرد و غیره بازی می کند.
کودک به کمک بازی های سازمان یافته یاد می گیرد که نوبت را رعایت کند و فعالیت های خود را در ارتباط با فعالیت های فرد دیگری انجام دهد.
– ساخت هویت: بازی موجب می شود که کودک از خود بیرون بیاید و خود را از دید دیگران نگاه کند. بدین ترتیب، کودک به خویشتن پنداری خود شکل می دهد( وندرزندن، 1996، ترجمه گنجی، 1383 ).
بازی وسیله ای برای نمایش خواسته های درونی کودک می باشد. در بازی کودک به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه نقطه نظرات خود را ارائه می دهد.
بازی باعث کاهش تنش های عاطفی – روانی کودکان می شود و زمینه برقراری ارتباط عاطفی باهمسالان وایجاد خوشنودی در رابطه با انگیزه ها و خواسته هایی که در دنیای واقعی سرکوب شده اند می باشد.
بازی نیاز به برتری جویی را ارضا می کند و موجب ابراز احساسات، عواطف، ترسها، تردید ها، مهر و محبت، خشم و کینه و نگرانی ها می شود، همچنین تمایل به جنگجویی و ستیزه جویی را کم می کند و برون ریزی عواطف کودک را افزایش می دهد.
كودكان غالباً احساسات و هيجانات خود را از طريق بازي نشان مي دهند ( ويك استروم، 2005 ).
ابراز احساسات کودکان از طریق بازی به چند طریق صورت می گیرد :
– تنظیم موقعیت بازی مطابق با شرایط روحی خود : به عنوان نمونه کودکی که از تاریکی می ترسد، بازی خود را طوری تنظیم می کند که تاریکی و شب در آن وجود نداشته باشد.
– جبران : در این فرایند کودکان، وضعیتی را که در دنیای واقعی برای آنها ممنوع است، در دنیای بازی خود شکل می دهند.
به عنوان نمونه کودکان در بازی های خود، در صبحانه بستنی می خورند، در حالیکه در زندگی واقعی چنین اجازه ای را ندارند.
– کنترل فشارهای روحی : کودکان به وسیله خلق مجدد تجارب ناخوشایند و ترسناک در بازی های خود، سعی در کاهش فشار روحی ناشی از آن تجربه دارند. مثلاً کودکی که در بزرگراه شاهد صحنه واقعی تصادف بوده، در بازیهای خود بارها و بارها این صحنه را به نمایش می گذارد ( ایزنبرگ و جالونگو، 2012 ).
– بازی فعالیت انعطاف پذیری است که موجب می شود کودک با ترس های خود مقابله کند؛ ترس از افراد شرور، جادوگرها، اشباح، سگها، دزدها و همین طور چیزهای دیگر. به کمک تخیل، کودک می تواند، بدون ترس با این موجودات روبرو شود و حتی آنها را از بین ببرد ( وندرزندن، 1996، ترجمه گنجی، 1383 )
خلاقیت در فرایند رشد و یادگیری کودکان، نقش مهمی را ایفا می کند.
فروید معتقد است که خیلی از کودکان در جریان بازی مثل یک نویسنده خلاق عمل می کنند، زیرا آنها در جریان بازی دنیایی را می سازند که مختص خود آنهاست یا اینکه اشیاء و افراد دنیای واقعی را به طریقی که برای آنها خوشایند است، سازماندهی مجدد می کنند.
در واقع، می توان گفت نویسندگان خلاق مثل کودکان عمل می کنند. آنها در جریان نویسندگی دنیای فانتزی را خلق می کنند که با دامنه گسترده ای از احساسات آنها در ارتباط است (ایزنبرگ و جالونگو، 2012).
تحقیقات نشان داده که وقتی بچه ها از تخیل خود در بازی استفاده می کنند، خلاقیت آنها رشد کرده تکالیف مدرسه خود را بهتر انجام می دهند، ضمن اینکه استفاده از رویکرد حل مسأله در جریان یادگیری افزایش می یابد.
این نکته قابل تأمل است که بازی و تفکر خلاق هر دو با رشد تفکر کودک ارتباط دارند زیرا، هر دو فعالیت مبتنی بر استفاده از نمادها هستند.
بازی به کودک اجازه می دهد که در زمینه های حسی – حرکتی به کشف هایی دست یابد. مثلاً، کودک بزرگی و شکل، بلندی و کوتاهی، سفتی و نرمی، صافی و زبری و ویژگی های دیگر را کشف می کند.
او دستکاری می کند، طبقه بندی می کند، الگو می دهد، جور می کند و اندازه می گیرد. وقتی او می سازد و بعد خراب می کند، به ویژگی های اشیا پی می برد و مفاهیم مربوط به توده، ارتفاع، حجم و بافت را کسب می کند.
1-به كودك حق انتخاب نوع بازی داده شود.
2-در انتخاب نوع بازی به سن و جنس و توانایی های فرزندمان توجه کنیم.
3- به بازی کودکان اهمیت دهیم زیرا زندگی آن ها در بازی شکل واقعی به خود می گیرد.
4-به یاد داشته باشید که بازی بهترین فرصت برای والدین است تا به کودکان خود مفاهیم اساسی در زندگی را بیاموزند.
5-از محدود کردن کودک در هنگام بازی بپرهیزیم و برای خاتمه بازی از امر و نهی کردن جداً خودداری کنیم.
6-از وارد شدن به محیط بازی کودکان تا حد امکان بپرهیزیم.
7-مراقب باشیم که محیط بازی موجب آسیب جسمی، فکری و یا روانی کودک نشود.
8-در هر بازی سعي شود اصول و قوانينی حساب شده به كودک آموخته شود كه به عنوان ضوابط و اصول زندگی به حساب آيند.
9-بازی بايد حالت طبيعی داشته باشد نه تصنعی زيرا در آن صورت كودک آن را براي خود دشوار و سنگين خواهد دانست.
10هر چه بیشتر با کودک بازی کنید، بیشتر یاد می گیرد که چگونه با دیگران رفتار کند.
11-بهتر است هنگامی که کودکان مشغول بازی هستند در فرایند بازی آنها دخالت نکنیم، اما در صورت نزاع و درگیری می توانیم قوانین بازی را به آنها یادآوری کنیم.
12-به والدین توصیه می شود روزانه دو نوبت ( هرنوبت نیم ساعت ) را به بازی با کودکان خود اختصاص دهند و در جریان بازی ریاست کودک خود بر این جریان را بپذیرند.
13-استفاده از اسباب بازی های مختلف می تواند در رشد خلاقیت کودکان و مهارت کار با اشیاء را در آنها افزایش دهد. برای این منظ.ور از اسباب بازیهای متنوع و خلاق نظیر پازل ها، لگوها و … برای کودکان استفاده کنید.
14-از خراب شدن اسباب بازی کودکان خودنگران نشوید، این یک موضوع اجتناب ناپذیر برای کودکان محسوب می شود.
فقط به خاطر داشته باشید که اسباب بازی خراب آنها وسیله خوبی برای ساخت کاردستی ها و وسایل جدید توسط خود کودکان است.
اسباب بازیهای خراب را به طور کامل تفکیک کرده و تمام قطعات آن را از هم جدا کنید و کودکان را تشویق کنید تا با استفاده از آن قطعات وسایل کاملاً متفاوت از شکل قبلی اسباب بازی درست کنند.
گرد آورنده : علیرضا صدیق منش، روان شناس مثبت نگر
جهت تنظیم وقت مشاوره کلیک کنید
منابع:
– مهجور، سيامك رضا ( 1386 ). روانشناسي بازي، چاپ سوم، شيراز: نشر ساسان.
– وندرزندن، جیمز دبلیو ( 1996 ). روانشناسی رشد، مترجم؛ حمزه گنجی، ( 1383)، تهران: نشر بعثت.
hamburg, D.A. ( 1994 ). Today children: greting a future for a generation in crisis. New York: times book.
Isenberg, J.P. & Jalongo, M. R. ( 2012 ). Why is Play Important? Social and Emotional Development, Physical Development, Creative Development, Available in www.education.com